خورشید تابان
|خانه
جمله های زیبا در مورد پدر و مادر
توسط مهدیه خرم نیا in بدون موضوع

 


   ازآنجا که اصل وجود هر انسانی از پدر و مادر است ، ‌می توان گفت درمیان پیوندهای خویشاوندی ، هیچ کس به اندازه پدر و مادر به انسان نزدیک نیست . همچنانکه هیچ کس به اندازه آنها ، با انسان مهربان نیست . پدر و مادر بعد از خداوند ، حق حیات بر گردن فرزند دارند . این دو موجود مهربان ، فرزند یا فرزندان خود را از دوران ضعف و ناتوانی آنها یعنی از دوران کودکی تا زمان توانمندی یاری می رسانند و همه امکانات خود را سخاوتمندانه نثار فرزندان می کنند . بنابراین نقش حیاتی و ارزشمند پدر و مادر در پرورش و رشد فرزند ، بر کسی پوشیده نیست و بر فرزندان لازم است که قدر زحمات پدر و مادر را بدانند .
جایگاه پدر و مادر در تمام ادیان آسمانی و حتی مکاتب غیرالهی ، مورد احترام و تکریم قرار گرفته است . پیامبر و اهل بیت آن حضرت و همچنین آیاتی از قرآن کریم ، به طور مکرر ، مقام و منزلت والدین را بیان کرده و به انسانها سفارش می کنند که از احترام به پدر و مادر و نیکی به آنها غفلت نورزند . در چند سوره از قرآن کریم ، نیکی به والدین ، بلافاصله پس از مبحث توحید آمده است . اهمیت این موضوع تا بدان پایه است که در روایات اهل بیت پیامبر (ص) توصیه شده که حتی اگر پدر و مادر کافر باشند ، رعایت احترامشان لازم است . در سوره انعام قسمتی از آیه 151 می خوانیم : ” … چیزی را شریک خدا قرار ندهید و به پدر و مادر نیکی کنید … “

چین‌ های روی صورتت اثرات پیری نیست ، جای خالی‌ نوازش دست های من است . . .
مادرم !

 

دست . . .
همیشه به معنای آغوش نیست ، گاهی ؛ فقط امنیت است . . .
فقط !!
مثل « دست پدر »

 

میدونی بزرگترین درد دنیا چیه ؟
اونی که تا دیروز دردمون درد هات بوده
اگه تنها بمونه درد میکشه
اون یه نفر ” مادره ”
تو رو خدا مواظبش باشین . . 

 

مادر یعنی : معرفت ، گذشت ، محبت . . .
یعنی هر چه سخت باشد روزهایت ، من هستم خیالت تخت . . .

 

دلتنگ حضورت هستم ” پدر ” ، اى کاش تصویرت نفس میکشید . . .
” تقدیم به همه ى پدرهایى که در بین ما نیستندُ ما گرمیه دستاشونُ کم داریم ”

 

همین الان که این مطلب رو خوندی بدون دلیل این کارو انجام بده :
۱ – اگه مادرت پیشته بوسش کن
۲ – اگه پیشت نیست زنگ بزن حالشو بپرس و بوسش کن
۳ – اگه قهری آشتی کن
۴ – اگه از دستت ناراحته ، دلشو به دست بیار
۵ – اگه در قید حیات نیست عکسشو ببوس ، بغض نکن . . .

 

 

 

تکیه گاهی است که بهشت زیر پایش نیست . . .
اما همیشه به جرم پدر بودن باید ایستادگی کند و با وجود همه مشکلات ، به تو لبخند زد تا تو دلگرم شوی . . .
که اگر بدانی چه کسی کشتی زندگی را از میان موج های سهمگین روزگار به ساحل آرام رویاهایت رسانده است ؛ ” پدرت “را می پرستیدی


 

مادر را خدا آفرید تا از خودگذشتگی را معنا کند .
به سلامتی همشون . . .

 

پیشتمی حاجی شهر ، پینه بسته
دستان پدرم نیز همینطور !
بزرگتر که شدم ، تازه فهمیدم ، پدرم با دستانش نماز می خواند !
به سلامتی همه پدرها . . .

 

کاشکی راه رفتن رو یادم نمی گرفتم تا واسه همیشه مجبور میشدم دستانت را در دست بگیرم . . .

 

یادم میاد بچه که بودم بعضی وقت ها با برادرم یواشکی بابامو نگاه می کردیم که ساعت ها با دست مشغول جمع کردن آشغال های ریزی بود که روی فرش ریخته شده بود .
من و برادرم حسابی به این کارش می خندیدیم چون می گفتیم ما که هم جارو داریم ، هم جارو برقی.
چند روز پیش که حسابی داشتم با خودم فکر میکردم که چه جوری مشکلاتم رو حل کنم یهو به خودم اومد دیدم که یک عالمه آشغال از روی فرش جلوی خودم جمع کردم . . .

 

بعضی وقتا دلم واسه مامانم می سوزه . . .
وقتی میام تو اتاقم و غرق دنیای مجازی میشم واون تنها نشسته تلویزیون می بینه . . .
چه نسل بی عاطفه ای شدیم ما

 

 

به سلامتی پدری که در کهنسالی با اینهمه درد و بیماری ، وقتی می بینه هیچکس دردشو باور نداره ، با خودش میگه ” حتمأ ” من خوبم ” و سعی میکنه با کمر خمیده و پای لنگش ادای آدمای سالمو در بیاره .
قدرشونو بدونیم تا وقتی هستند . زمان خیلی زود ” دیر ” میشه !!!

 

چقدر پیر شده ای مادر 
اما لبخندت مثل همیشه است ، بخند که خنده های تو قشنگ است . .

 

 

در خانه باز شد ، کودک شادمان به سمت در دوید ، مرد باز هم دست خالی به خانه آمده بود . کودک نگاهی به چشمان شرمسار پدر انداخت . سپس دستان پدر را گرفت تا دیگر خالی نباشد . . .
به سلامتی اون بابایی که نمیخواد شرمنده خونوادش بشه
به سلامتی اون بچه ای که نمیخواد شرمندگی پدرشو ببینه . . .

 

 

ادعای عشق می کنیم
و فراموش کرده ایم
رنگ چشمان مادرمان را !

 

 داشتم با پدرم جدول حل میکردم که گفتم : پدر نوشته دوست, عشق , محبت و چهار حرفیه . . .
اتفاقا” دو حرف اولشم در اومده بود , یعنی ب و الف
یه دفعه پدرم گفت فهمیدم عزیزم میشه بابا . . .
با اینکه میدونستم بابا میشه ولی بهش گفتم نه اشتباهه . . .
گفت ببین اگه بنویسی بابا عمودیشم در میاد . . .
تو چشام اشک جمع شده بود و گفتم میدونم میشه بابا ولی . . .
اینجا نوشته چهار حرفی . . .
ولی تو که حرف نداری . . . !!!

 

 

( قند ) خون مادر بالاست ، دلش اما همیشه ( شور ) می زند برای ما . . .
اشکهای مادر ، مروارید شده است در صدف چشمانش

دکترها اسمش را گذاشتهاند آب مروارید !
حرفها دارد چشمان مادر ؛ گویی زیرنویس فارسی دارد !
دستانش را نوازش می کنم ؛ داستانی دارد دستانش . . .
.

 


.
وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره

میفهمی پیر شده !
وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !
وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه . . .
و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش

دلت میخواد بمیری . . .
.

 


.
تو ۱۰ سالگی : ” مامان ، بابا عاشقتونم ”
تو ۱۵ سالگی : ” ولم کنین ”
تو ۲۰ سالگی : ” مامان و بابا همیشه میرن رو اعصابم ”
تو ۲۵ سالگی : ” باید از این خونه بزنم بیرون ”
تو ۳۰ سالگی : ” حق با شما بود ”
تو ۳۵ سالگی : “ میخوام برم خونه پدر و مادرم ”
تو ۴۰ سالگی : ” نمیخوام پدر و مادرم رو از دست بدم ! ”
تو هفتاد سالگی : ” من حاضرم همه زندگیم رو بدم تا پدر و مادرم الان اینجا باشن . . .
بیاید ازهمین حالا قدر پدرو مادرامونو بدونیم . . .
از اعماق وجودم اعتقاد دارم که هر روز، روز توست  . . .
.

 


.
سلامتیه اون پسری که . . .
۱۰ سالش بود باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۲۰ سالش شد باباش زد تو گوشش هیچی نگفت . . .
۳۰ سالش شد باباش زد تو گوشش زد زیر گریه . . .
باباش گفت چرا گریه میکنی ؟
گفت : آخه اونوقتا دستت نمیلرزید . . .
.

 


.
آدما تا وقتی کوچیکن دوست دارن برای مادرشون هدیه بخرن اما پول ندارن . . .
وقتی بزرگتر میشن ، پول دارن اما وقت ندارن . . .
وقتی هم که پیر میشن ، پول دارن وقت هم دارن اما . . . مادر ندارن . . .
به سلامتی همه مادرای دنیا . . .
.

 


.
پدرم ، تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !
.

 


.
سرم را نه ظلم می تواند خم کند ، نه مرگ ، نه ترس ، سرم فقط برای بوسیدن دست های تو خم می شود مادرم . . .
.

 


.
شرمنده می کند فرزند را ، دعای خیر مادر ، در کنج خانه ی سالمندان . . .

 


.
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد . . .
.

 


.
به سلامتیه مادرایی که با حوصله راه رفتن رو یاده بچه هاشون دادن ، ولی تو پیری بچه هاشون خجالت میکشن ویلچرشونو هل بدن !
.

 


.
همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم که با هر بار تراشیده شدن ، کوچک و کوچک تر میشود . . .
ولی پدر . . .
یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند ، خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست . فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد . . .
بیایید قدردان باشیم . . .
به سلامتی پدر و مادرها
.

 


.
دست پر مهر مادر تنها دستی است که اگر کوتاه از دنیا هم باشد ، از تمام دستها بلند تر است . . .
.

 


.
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن . . .
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من !
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟؟ !
پسر میگه : بازم من شیرم !
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟
پسر میگه : بابا تو شیری !
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .
به سلامتی هرچی پدره . . .
.

 


.
مادر تنها کسی است که میتوان “ دوستت دارم ”هایش را باور کرد ، حتی اگر نگوید . . .
.

.
.
مادر یعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو ، صبوری
مادر یعنی به تعداد همه روزهای آینده تو ، دلواپسی
مادر یعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بیداری !
مادر یعنی بهانه بوسیدن خستگی دستهایی که عمری به پای بالیدن تو چروک شد !
مادر یعنی بهانه در آغوش کشیدن زنی که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود !
مادر یعنی باز هم بهانه مادر گرفتن . . .
.

۴ ساله که بودم
فکر می‌کردم پدرم هر کاری رو می‌تونه انجام بده.

۵ ساله که بودم
فکر می‌کردم مادرم خیلی چیزها رو می‌دونه.

۶ ساله که بودم
فکر می‌کردم پدرم از همه پدرها باهوشتره.

۸ ساله که شدم
گفتم مادرم همه چیز رو هم نمی‌دونه.

۱۴ ساله که شدم
با خودم گفتم اون موقع‌ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.

۱۵ ساله که شدم
گفتم خب طبیعیه، مادرم هیچی در این مورد نمی‌دونه…

۱۶ ساله که بودم
گفتم زیاد حرف‌های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله!!

۱۷ ساله که شدم
دیدم مادرم خیلی نصیحت می‌کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده!!

۱۸ ساله که شدم
وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین‌طور بیخودی به آدم گیر می‌ده عجب روزگاریه.

۲۱ ساله که بودم
پناه بر خدا مامانم به طرز مأیوس کننده‌ای از رده خارجه…

۲۵ ساله که شدم
دیدم که باید ازش بپرسم، زیرا پدر چیزهای درباره این موضوع می‌دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته.

۳۰ ساله بودم
به خودم گفتم بد نیست از مادر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره.

۴۰ ساله که شدم
مونده بودم پدر و مادرم چطوری از پس این همه کار بر میومدن؟ چقدر عاقلن، چقدر تجربه دارن.

۴۵ ساله که شدم… حاضر بودم همه چیزم رو بدم که اونا برگردن تا من بتونم باهاشون درباره همه چیز حرف بزنم!
اما افسوس که قدرشونو ندونستم…… خیلی چیزها می‌شد ازشون یاد گرفت!

حالا که اون‌ها هستند… تو هم هستی… یه خورده قدرشون رو بدون…!

 

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

چگونه گناه نکنیم
توسط مهدیه خرم نیا in بدون موضوع

 

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در آداب و معارف الهی، بر خلاف گفته رایج، انسان جایز الخطا نمی باشد بلکه ممکن الخطاست. یعنی اجازه انجام گناه و خطا را ندارد اما در صورت انجام آن راه توبه و بازگشت به سوی خدای متعال باز بوده و حتی به شرط شناخت عمیق از ضعف خود و ترمیم آن، به درجه ای بالاتر از مقام و مرتبه پیشین خود، دست پیدا می‌کند.

اولین نکته ای که ذکر آن ضروری می باشد این است که خودشناسی اصلی ترین راهکار دوری از گناه می باشد. یعنی انسان با شناخت خود و یافتن بیماری های روحی و اعتقادی خود، می تواند، با امداد الهی، به درمان و اصلاح خود پرداخته و به تدریج، از هرگونه فریفته شدن توسط شیطان جلوگیری نماید. بنابراین، اولین گام برای مبارزه با شیطان، خودشناسی و یافتن راه های نفوذ شیطان به فرد می باشد.

نکته‎ ای که بارها در قرآن و روایات معصومین به آن اشاره شده است، این می باشد که شیطان، ارائه کننده گناه بوده و هیچ کس را مجبور به انجام گناه نگرده است؛ از این روست که اعتراض گناهکاران مبنی بر فریفته شدن توسط شیطان، در روز قیامت از سوی خداوند، پذیرفته نمی باشد.

بر طبق آیات قرآن و احادیث اهل بیت، شیطان، از طریق اتخاذ وسایل و حرکت در مسیرهای مختلف، به انسان حمله می کند و شناخت این راه ها و وسایل، پس از خودشناسی، اصلی‎ترین گام برای مقابله با شیطان می باشد.

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

شخصیت زن دراجتماع
توسط مهدیه خرم نیا in بدون موضوع

به راستی، زن چگونه موجودی است؟ برخی آن را موجودی کهتر از مرد می دانند و برخی به بهانه حضور اجتماعی زن و دفاع از حقوق وی، او را به بی هویّتی می خوانند. روشن است که نظر اسلام هیچ یک از این دو نیست. اما برخی با ردّ این هر دو نظر، کوشیده اند تا از لابه لای متون اسلامی چهره ای دگرگونه از زن ترسیم کنند. کتاب «زن در اندیشه اسلامی» در پی چنین هدفی به نگارش درآمده است. نگاهی خلاصه وار به این کتاب خالی از لطف نیست.

مسئله «شخصیت زن» کلید زن شناسی در هر مکتب و آیین است. هر جریان فکری بر اساس تصویری که از شخصیت زن ارائه می کند، می تواند در دیگر مسائل زنان نظر دهد و اظهار رأی کند. به تعبیر دیگر، مباحثی همچون حقوق زن، مشارکت اجتماعی، کمالات معنوی، حجاب و زینت، همه به موضوع «شخصیت زن» گره خورده اند.

از دیدگاه اندیشه اسلامی، زن انسانی است که همه مواهب رشد را داراست، نقص و خللی در جوهر وجودش نیست، ابزار تکامل و رشد را به اندازه مردان واجد است، و در حیات و آفرینش، موجودی مستقل است و طفیل دیگری نیست؛ زیرا خداوند انسان را آفرید و برای بقا، او را به دو صنف زن و مرد تقسیم کرد. تصنیف موجودات به مذکر و مؤنث قانونی عام در جهان مادی است.

در آیات متعددی از قرآن، سخن از استعدادها و امکانات تکوینی و تشریعی آدمیان به بیان آمده و همه جا از انسان، «ناس» و واژه های عام سخن گفته شده است. هیچ گونه استثنایی در حق زنان یا تفضیلی برای مردان در بین نیست. در زمینه استعداد روح الهی،(11) تسویه و تعدیل در خلقت،(12) ابزار ادراکی،(13) فطرت الهی،(14) وجدان اخلاقی(15) و حمل امانت(16) سخن به میان آمده و هیچ کدام را به مردان اختصاص نداده، بلکه همه استعدادها و امکانات طبیعی از قبیل آسمان و زمین(17) و باران(18) و روییدنی ها و تعلیم(19) را از آن انسان دانسته است.

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

نماز
توسط مهدیه خرم نیا in بدون موضوع

آرامش بخش دلها

برجسته ترین اثر نماز، رسیدن به آرامش روحی و روانی است. زیرا نماز موجب زنده شدن یاد خدا در دل هاست. یاد خدا ریشه تمام خوبی ها و زیبایی هاست. یاد خدا گنجینه ای است در دل ها عاشق، که شیرین ترین، میوه آن، آرامش دلهای ناآرام و پرتلاطمی است که در دریای غم و غصه فرو رفته و در پی نجاتند.

خداوند مهربان پرده از روی این حقیقت برداشته و با صراحت اعلام می دارد «الا بذکر الله تطمئن القلوب.»2 آگاه باشید، یاد خدا مایه آرامش دلها است.

نماز باطن و ضمیر ما را آرام میکند و قلب دردناک ما را شفاء می بخشد پس به صراحت می توان گفت: نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ میکند بلکه بالاتر آن را به طور شگفت آوری افزایش می بخشد که نماز گزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر خیر و شری و هر مصیبت و بلایی، ایستادگی نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادی نمی لغزد.
 

 انسان در امواج زندگی و در کشاکش رنجها و بلاها، دچار خستگی روحی فراوان می شود و لذا به تکیه گاهی نیازمند است که به آن پناه برده و درون پر اضطراب خود را بدان آرامش بخشد و این تکیه گاه، جز ذکر خدا و نماز که زیباترین نماد ذکر خداست چیز دیگری نمی تواند باشد. نماز باطن و ضمیر ما را آرام میکند و قلب دردناک ما را شفاء می بخشد پس به صراحت می توان گفت: نماز عامل سازنده ای است که مقاومت و ایستادگی آدمی را در فراز و نشیب زندگی حفظ میکند بلکه بالاتر آن را به طور شگفت آوری افزایش می بخشد که نماز گزار در سایه این مقاومت، در مقابل هر خیر و شری و هر مصیبت و بلایی، ایستادگی نموده و تحمل خود را حفظ و به هر بادی نمی لغزد.

 

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

نماز من
توسط مهدیه خرم نیا in بدون موضوع

برای هرچیز چهره ای است وچهره دین شما نماز است

مبادا کسی چهره دینش را خراب نماید…

پیامبر اکرم (ص)

نظر دهید »


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

  • 1
  • 2
آخرین مطالب
  • جمله های زیبا در مورد پدر و مادر
  • چگونه گناه نکنیم
  • شخصیت زن دراجتماع
  • نماز
  • نماز من
  • نماز
  • مدافع حرم باشیم با حجاب
  • مهدویت
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    
خورشید تابان
جستجو
موضوعات
  • همه
  • بدون موضوع
فیدهای XML
  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان